رمان ایرانی

کتایون

شب زمستانی بسیار سردی بود. بارش برف ریز و سنگینی از چند ساعت پیش آغاز شده و همه‌جا را چون عروسی زیبا سپیدپوش کرده بود. در وسط باغ ویلای بزرگ و زیبای آقای سامرزیان چون قصر برفی می‌درخشید.

چکاوک
9789648957457
۱۳۹۲
۲۶۴ صفحه
۳۷۱ مشاهده
۰ نقل قول
زهره درانی
صفحه نویسنده زهره درانی
۱۰ رمان Oscar Fingal O'Flahertie Wills Wilde was an Irish playwright, poet and author of numerous short stories and one novel. Known for his biting wit, and a plentitude of aphorisms, he became one of the most successful playwrights of the late Victorian era in London, and one of the greatest celebrities of his day. Several of his plays continue to be widely performed, especially The Importance of Being Earnest.

As the result of a widely covered series of trials, ...
دیگر رمان‌های زهره درانی
مهر سیه‌چشمان
مهر سیه‌چشمان مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد مرا روز ازل کاری به جز رندی نفرمودند هر آن قسمت که رفت آنجا از آن افزون نخواهد شد خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش که ساز شرع از این افسانه ...
شاهراه تردید
شاهراه تردید تقریبا تمام فامیل خبردار شده بودند. آقا جانم و عزیز جون به شدت نگران وضعیت روحی و روانی‌ام بودند. الهه و رابعه و ریحانه از ترسشان هر روز به من سر می‌زدند و نگرانم بودند. بالاخره به هر نحوی که بود با تهدید و فشار محمدباقر راضی به طلاق شد. روزی که برای گرفتن طلاق به محضر رفتم، انگار برایم ...
سودایی
سودایی خدایا چه شب غریب و حزن‌انگیزی است امشب این‌جا کنار سی و سه پل و رودخانه زاینده رود، نوای دل‌انگیز و مسحورکننده نیلوفرانه.آه خدای من احساس می‌کنم تمامی بند‌بند وجودم در خلسه‌ای روحانی فرو رفته و چقدر این حال برایم شیرین و روح‌افزاست به طوری که هیچ دوست ندارم از این خلسه روحانی خارج شوم.
دیبا
دیبا
باده بی‌مستی
باده بی‌مستی صدای شیون و فغان مادر آنچنان رعشه‌ای به جانم انداخته بود که از شدت ترس و وحشت به گوشه صندوق‌خانه پناه برده بودم و مثل بید می‌لرزیدم. از شدت گریه زیاد چشمانم قرمز شده بود. با هر جیغ و فریادی که مادر از ته گلویش بیرون می‌داد انگار با زجر و شکنجه بندبند وجودم را به صلابه می‌کشیدند. لحظه‌ای نبود ...
مشاهده تمام رمان های زهره درانی
مجموعه‌ها