رمان خارجی

درنگ مرگ

(Intermitencias da morte)

این داستان از جایی شروع می‌شود که مرگ سراغ افراد یک سرزمین نمی‌رود و تا مدتی هیچ مرگی در محدوده جغرافیایی سرزمین مورد بحث گزارش نمی‌شود. این مساله با واکنش‌ها و محاسبات تازه‌یی همراه است. نگاه طنزآمیز نویسنده به دست و پا زدن انسانی که ناگهان پس از تاریخ سرشار از کلیشه نابودی و مرگ، به بی‌مرگی دست یافته است، اما در این بی‌مرگی کاملا منعفل است، فضالی جالبی در داستان می‌آفریند. پس از مدتی مرگ تصمیم می‌گیرد به میان انسان‌ها برگردد، از اینجا به بعد مرگ شخصیتی از شخصیت‌های داستان می‌شود که با فرستادن نامه‌های بنفش رنگ، موعد مرگ انسان‌ها را به اطلاع آنها می‌رساند. دوباره انسان منفعل به دست و پا می‌افتد و این بار شکل تازه‌یی از تحیر انسان در وضعیت تازه‌یی که در ایجاد آن دخالتی ندارد، به چش می‌آید.

روزگار
9789643743239
۱۳۹۳
۲۱۶ صفحه
۲۱۶۰ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ژوزه ساراماگو
صفحه نویسنده ژوزه ساراماگو
۳۹ رمان ژوزه ساراماگو نویسندهٔ پرتغالی برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۸ میلادی است.ساراماگو در دهکده‌ای کوچک در شمال لیسبون در خانواده‌ای کشاورز به دنیا آمد، او دو سال بعد به همراه خانواده به لیسبون رفت و تحصیلات دبیرستانی خود را برای امرار معاش نیمه تمام گذاشت و به شغل‌های مختلفی نظیر آهنگری، مکانیکی و کارگری روزمزدی پرداخت. پس از مدتی نیز به مترجمی و نویسندگی در روزنامه ارگان حزب کمونیست پرتغال مشغول شد. اگرچه اولین رمان او به نام کشورگناه ...
دیگر رمان‌های ژوزه ساراماگو
بینایی
بینایی داستان بینایی از یک روز بارانی در یک حوزه اخذ رای در پایتختی بی‌نام آغاز می‌شود. از شدت باران کسی بیرون نیامده و در حوزه پرنده پر نمی‌زند. بعد از ظهر است و هنوز هیچ‌کس برای دادن رای به حوزه نیامده است. مسئولین حوزه با نگرانی به افراد خانواده و بستگان‌شان تلفن می‌زنند و از آن‌ها می‌خواهند تنور انتخابات را ...
بالتازار و بلیموندا
بالتازار و بلیموندا ساراماگو در دهکده‌یی کوچک در شمال لیسبون در خانواده‌یی کشاورز به دنیا آمد. اولین رمان او به نام کشور گناه در 1947 به چاپ رسید ولی ناکامی او برای کسب رضایت ناشر برای چاپ کتاب دوم‌اش موجب شد رمان‌نویسی را کنار بگذارد، تا این که با انتشار کتاب بالتازار و بلیموندا در 1982 و ترجمه آن به انگلیسی در ...
تاریخ محاصره لیسبون
تاریخ محاصره لیسبون
روشنایی
روشنایی ساراماگو رفت تا زمانی را که در اواخر دهه 40 و اوایل دهه 50 نوشته بود بیاورد، رمانی که از همان زمان گم شده بود و وقتی برگشت کتاب روشنایی زیر بغلش بود. در واقع یک دسته کاغذ تایپ شده اما کاغذها نه رنگ و رو رفته و زردشده بودند و نه آسیب دیده بودند، گویی زمان برای این کتاب ...
داستان جزیره ناشناخته
داستان جزیره ناشناخته «چه کسی به تو گفته است، پادشاه، که هیچ جزیره ناشناخته‌ای باقی نمانده است، همه آن‌ها روی نقشه‌ها هستند، روی نقشه‌ها فقط جزیره‌های شناخته شده هستند، و کدام جزیره ناشناخته است که تو جویای آنی، اگر می‌توانستم به تو بگویم، آن وقت ناشناخته نبود، شاه پرسید جدی‌تر این‌بار، از که شنیدی که درباره آن سخن بگوید، از هیچ‌کس، در این ...
مشاهده تمام رمان های ژوزه ساراماگو
مجموعه‌ها