داستان این کتاب با بیانی عامیانه از زبان "وایتی "آرایشگر نقل شده است. او از مرد شوخ طبعی به نام "جیم "سخن میگوید و شیطنتهای او را توصیف میکند ;برای مثال، روزی "جیم "صدای پزشک را تقلید کرده، از "جولی "که عاشق دکتر است میخواهد تا به دیدار او برود .در پی این ماجرا، "جولی " شبانه برای ملاقات دکتر به مطب میرود و در آن جا با دار و دسته "جیم " روبه رو میشود و ...