باران همچنان به جان درختان برهنه افتاده و تازیانهشان میزند. باد نیز همدست باران شده و تا آنجا که در توان دارد میتازد. خیابان را مه گرفته. چترهایی به سرعت به این سو و آنسو میدوند. چترش را به سختی باز میکند و راه میافتد. باد، آن را پس میزند و به عقب میراند. یک آن احساس میکند که چترش با باد بلند میشود و به هوا میرود.