تام شربورن پس از 4 سال زجرآور در جبهه غربی به استرالیا باز میگردد و به عنوان نگهبان فانوس دریایی در صخره جانوس اقامت میگزیند که سفر به آنجا از ساحل تقریبا نصف روز طول میکشد. تام همسر جوان، جسور و دوست داشتنی خود، ایزابل را به این جزیره دورافتاده میآورد. جایی که قایق تدارکاتی هر سه ماه یک بار میآید. سالها بعد پس از دو سقط جنین و یک نوزاد مرده ایزابل غمگین صدای گریه نوزادی را در باد میشنود. قایقی که آب با خود به طرف ساحل آورده حامل یک مرد مرده و یک نوزاد زنده است.