خانه پدریام را بازسازی کردهام، از همان خانهها که هنوز وسط حیاطشان حوض کوچکی است اما کنار حوض جای چند گلدان شمعدانی خالی است. این روزها حیاط مثل آن وقتها محل آسایش نیست، کنار خانهمان ساختمانهای بلندی ساختهاند که باور میکنی هر لحظه ممکن است چشمی در اتاقی در یکی از طبقات تو را نگاه کند که با پیژامه آمدهای نشستهای لب حوض و نان خشک خرد میکنی برای ماهیها.