مجموعه داستان داخلی

پرسه در حوالی داستان امروز 3 (16 داستان از 16 نویسنده) مجموعه داستان

داستان اصولا چیزی جز همین رو دررویی‌ها نیست، رودررویی با تاریکی‌های خود جامعه یا تاریخ، و سپس دگرگون شدن و برکشیدن خود با آگاهی و نگاهی دیگر به زندگی، و البته روشن‌تر شدن، به گمان من جذابیت و قدرت هر داستانی به این است که چه‌قدر بتواند ما را با هر کدام از تاریکی‌ها آشنا کند، وگرنه در واقع داستان برامان نگفته، بلکه لطیفه‌ای تعریف کرده یا فقط سرگرم‌مان کرده‌ تا دقایقی را با هیجان مواجهه با چیزهای غیر واقعی سر کنیم.

کلاغ
9786009418824
۱۳۹۳
۲۴۸ صفحه
۴۸۹ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
طنزآوران جهان نمایش (دفتر 4) نمایش‌نامه
طنزآوران جهان نمایش (دفتر 4) نمایش‌نامه مجموعه طنزآوران جهان نمایش، حاصل کوشش‌ها و پژوهش های علمی و عملی - پنج دهه اخیر - یکی از پژوهندگان و دست‌اندرکاران راستین هنر نمایش در عرصه کمدی در این مرز و بوم است. سعی بر این است که بعضی از دفترها به یک یا دو تن از طنزآوران صحنه نمایش اختصاص یابند که نام‌آورترند و برخی از دفترها از ...
تماس
تماس هدف داستان‌های برنده جایزه ا هنری، تقویت ژانر داستان کوتاه است. کتاب حاضر شامل 14 داستان از 20 داستان کوتاه مجموعه داستان‌های جایزه ادبی ا هنری 2008 است.
بهترین داستان‌های جهان 1 (قرن‌های نوزدهم و بیستم)
بهترین داستان‌های جهان 1 (قرن‌های نوزدهم و بیستم) شما در این مجموعه با چهار دوره داستان‌نویسی در قرن‌های نوزده و بیستم میلادی آشنا خواهید شد: دوره سنت‌گرایان که از اوایل قرن نوزدهم آغاز می‌شود؛ دوران طلایی که دربرگیرنده میانه و انتهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است؛ و سنت‌گرایان که دو دوره مدرنیسم و پست مدرنیسم را در قرن بیستم به خود اختصاص داده‌اند. آشنایی با 103 ...
صدای اقتدار (داستان‌های مادران و دختران) مجموعه داستان
صدای اقتدار (داستان‌های مادران و دختران) مجموعه داستان چرا مادرم این‌قدر اسرار داشت ما منزوی زندگی کنیم، هیچ‌کس را نشناسیم، هیچ‌جا نرویم؟ ما مثل آن سه‌تا میمون بودیم. کور و کر و لال نسبت به دنیا و در خود مغرور و زودرنجمان گیر افتاده بودیم. تنها ارتباط ما با دنیای بیرون، سفر هر ماهه ما به سنت کلاین بود. مادرم خیلی جدی مرا از بین جاده‌های غبار گرفته ...
روزی روزگاری دیروز
روزی روزگاری دیروز 1 شب درست بعد از پنجاهمین سالگرد تولدم، در باری را که از خانه دوران کودکی‌ام چندان فاصله‌ای نداشت باز کردم. پدرم، در راه برگشت به خانه از دفترش در لندن، آن‌جا بود و به پیشخان تکیه داده بود. مرا نشناخت، اما من از این‌که پیرمرد را دوباره می‌دیدم خوشحال و تقریبا هیجان‌زده شده بودم به خصوص که او 10 ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها