آن لباس در جعبهای پر از کاغذ قرار داشت و تخم بید همه جای آن را فرا گرفته بود. به نظر میرسید او را غسل تعمید داده باشند. حال مشکل اصلی این بود که او به عنوان مسیحی که غسل تعمید داده شده بود، نباید به کلیسا میرفت. آیزلینگ برای لحظهای مردد شد، اما فقط یک لحظه بود. او گفت: هیچ راهی نداریم که بدانیم آیا او را به درستی تعمید دادهاند یا خیر.