مسعود نمیبخشد او را. میداند که جاسوسی بدترین مرام است در قاموس او. این جمله را یک بار در کلکلهایش با سهرابشان گفته بود که قتل، بزرگترین بدی نیست، جاسوسی بدتر است. این پراید از کوچه صمصام بیرون رفت و برنمیگردد تا نیلوفر جمع کند و از این خانه برود. بهتر! از این شوهر قلابی خلاص میشود.