نمایش‌نامه

مرده‌های بی‌کفن و دفن

(Morts sans sepulure)

در مرده‌های بی‌کفن و دفن، برای اولین بار مقاومت دل‌خراش جسم بشر در برابر درد، با وحشیانه‌ترین اعمال شکنجه به نمایش گذاشته می‌شود. دو گروه رو در روی هم قرار می گیرند. شکنجه‌گر و شکنجه‌شده.

قاسم صنعوی
9786005733495
۱۳۹۲
۱۴۴ صفحه
۷۰۷ مشاهده
۰ نقل قول
ژان پل سارتر
صفحه نویسنده ژان پل سارتر
۳۶ رمان سارتر روز ۲۱ ژوئن ۱۹۰۵ به دنیا آمد. پدرش ژان باپتیست سارتر (۱۸۴۷-۱۹۰۶) افسر نیروی دریایی فرانسه بود و مادرش آنه ماری (۱۸۸۲-۱۹۶۹) دخترعموی دکتر آلبرت شوایتزر معروف، برندهٔ جایزه صلح نوبل است. پانزده ماهه بود که پدرش به علت تب زرد از دنیا رفت. پس از آن مادرش به نزد والدینش بازگشت. پدربزرگش چارلز شوایتزر یکی از عموهای آلبرت شوایتزر در مدرسه به آموزش زبان آلمانی اشتغال داشت. ژان در خانه زیر نظر او و چند معلم خصوصی دیگر تربیت ...
دیگر رمان‌های ژان پل سارتر
دیوار
دیوار ما را به اتاق بزرگ و سفیدی هل دادند. پلک‌های من بر هم می‌خورد زیرا نور کمی می‌تابید. سپس میزی را مشاهده نمودم که چهار نفر با لباس شخصی دور آن نشسته و اوراقی را نگاه می‌کردند. گروه دیگری از زندانیان را در ته سالن جمع کرده بودند، که برای نزدیک شدن آنها مجبور بودیم سرتاسر اتاق را طی نماییم، ...
چرخ‌دنده
چرخ‌دنده فیلسوف، مقاله‌نویس، رمان‌نویس، منتقد ادبی، فیلم‌نامه‌نویس، نمایش‌نامه نویس فرانسوی، نامدارترین اندیشمند قرن بیستم، در نمایش‌نامه‌ها و فیلم‌نامه‌هایش، سارتر بیشتر از اینکه به آرا و افکار فلسفی خویش تکیه کند سعی بر بازنمایی موقعیت‌های برجسته اجتماعی و سیاسی انسان امروز دارد.
گوشه نشینان آلتونا (نمایش‌نامه در 5 پرده)
گوشه نشینان آلتونا (نمایش‌نامه در 5 پرده) ای قرن‌های خوشبخت، شما که با نفرت‌های ما آشنا نیستید چگونه می‌توانید به قدرت سفاک عشق‌های مهلک ما پی ببرید؟ عشق، نفرت، یک و یک... ما را تبرئه کنید... ای کودکان زیبا، شما از ما بیرون آمده‌اید، شما را دردهای ما ساخته‌اند، این قرن زن است و می‌زاید، آیا مادرتان را می‌خواهید محکوم کنید؟
خانواده خوشبخت
خانواده خوشبخت در جهان خوشبختی واقعی وجود ندارد، اما گاهی وقت‌ها هم نمونه‌هایی از آن پیدا می‌شود. چند سال پیش در یکی از ییلاق‌های سرسبز و خوش آب و هوای واقع در چند کیلومتری شهر زیبای ژنو کاخ بسیار باشکوهی دیده می‌شد. این کاخ باشکوه که ساکنین آن، آن‌جا را سرزمین خوشبختی می‌نامیدند در نظر مسافران جلوه و صفای ویژه‌ای داشت. مالک ...
عذاب روح
عذاب روح اختاپوس؟ کاردش را به دست گرفت، چشمانش را باز کرد. خواب دیده بود؟ نه، اختاپوس آن‌جا بود و با مکنده‌هایش او را باد می‌کرد: گرما. عرق از سر و رویش می‌ریخت. حدود ساعت یک بعد از نیمه شب خوابیده بود، ولی ساعت دو گرما بیدارش کرده بود. بعد خود را درون وان آب سرد انداخته و بدون آن که خود ...
مشاهده تمام رمان های ژان پل سارتر
مجموعه‌ها