مرد از جایش بلند میشود و به سمت دوست خانوادگی یورش میبرد. زن هم به تبعیت از مرد، از جایش بلند میشود. مرد یقه دوست خانوادگی را میگیرد، دوست خانوادگی هاج و واج نگاه مظلومانهای به مرد و زن میاندارد، زن هر طور که شده مرد را آرام میکند و مرد را به سمت صندلی برمیگرداند و از دوست خانوادگی میخواهد که سر جایش بنشیند...