داستان والنتینا در چایخانهای محقر اتفاق میافتد، خروشیخ، زنی چهلوپنج ساله، به همراه دختری هجده ساله به نام والنتینا آنجا را اداره میکنند. شامانوف سیودو ساله، بازرس وظیفهشناس و موفقی است که در جریان پرونده جرم پسر یکی از افراد بانفوذ منطقه متوجه میشود که رابطه میتواند بالاتر از ضابطه (قانون) عمل کند، دچار سرخوردگی شدید شده، از شهر و کار و خانواده گذشته و به گوشه دنج و بیسرو صدای چایخانه محقر چولیمسک پناه میبرد، تمایلی به صحبتکردن از گذشته خود ندارد و تنها یک چیز میخواهد او را به حال خود بگذاردند.