سیلوی و میشل، شخصیتهای نمایشنامه مجردها در یک بنگاه همسریابی روبه انحطاط کار میکنند. آنها آنقدر از احساسات خود برای زندگی دیگران صرف کردهاند که خود را به فراموشی سپردهاند. همدیگر را نگاه میکنند، جستجو میکنند و زمان کش میآیند. داستان بسیار سادهای است با خواستههای ساده: جستجو خوشبختی و با هم خوشبخت بودن... حرکتهای سادهه و عادتها، همچون دنیای آبسورد و متفاوت ژاک تاتی، جایگاه مهمی در این نمایشنامه دارند. مشکل ارتباطی، شخصیتها را آسیبپذیر کرده است. میشل و سیلوی به محض این که میخواهند ارتباط بگیرند، دچار افراط میشوند و همه چیز متزلزل میشود و درست همین جا است که به دنیا کمدی خالص گام مینهیم. این نمایشنامه سرشار از سرزندگی است...