رمان ایرانی

جناب آقای شاهپور گرایلی همراه خانواده

فرزین یادته یه بار هوس کرده بودی زمان ده سال بره جلو؟ هیچ‌کس نفهمه جز خودت؟ اونم فایده نداره، معنی نداره پسر! بعضی‌ وقتا هست که آدم هر روز به خودش می‌گه بازم تکرار دیروزه که! حالا چه کار کنم فرزین؟ اگه یه دوربین برداری و دورترین جاها رو تماشا کنی می‌بینی همه‌چی تکرار دیروزه و کسی هم عین خیالش نیست باید چیکار کنه. حمعیت کل ایران هیپنوتیزم کارای تکراری خودشونن. نه اینکه اون دور دورها همه مشکل تو رو داشته باشند یا مثل تو توی یه مصیبت گیر کرده باشند، نه فرزین. فقط کافیه متوجه بشی همه بالاخره لنگ یه چیزی هستن، یا یه نفری توی زندگی‌شون هست که دایم می‌لنگه. اون‌که بلنگه، بقیه هم به خاطر اون می‌لنگن. یهو می‌بینی به ملت دارم می‌لنگن.

چشمه
9786002294555
۱۳۹۳
۳۱۶ صفحه
۲۳۷ مشاهده
۰ نقل قول