نمایش‌نامه

مارش پیروزی و 2 نمایش‌نامه دیگر

پری ـ پس چرا الان؟ ساعت چنده رعنا؟ رعنا ـ خب دیگه چی می‌خواستی بشه! پری ـ (با خوشحالی) رعنا ساعت چنده؟ رعنا ـ الان برای رفتن خیلی دیر شده! پری به سمت چمدان می‌رود به دنبال دست نوشته‌هایش می‌گردد. پری ـ فکر کنم برسم. رعنا ـ ما هیچ‌وقت به اونجا نمی‌رسیم. پری ـ من می‌خوام برم اونجا.

افراز
9789642837762
۱۳۸۹
۸۸ صفحه
۲۸۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های بهزاد صدیقی
آتمن (اقتباس از داستان فرنی نوشته جروم دیوید سالینجر) نمایش‌نامه
آتمن (اقتباس از داستان فرنی نوشته جروم دیوید سالینجر) نمایش‌نامه خدا رو می‌بینی. چیزی در غیر مادی‌ترین قسمت قلبت. یعنی همون جایی که هندوها می‌گن آتمن قرار داره، به وجود می‌آد و خدا رو می‌بینی.
مشاهده تمام رمان های بهزاد صدیقی
مجموعه‌ها