نمایش‌نامه

شغاد (بر اساس نقل حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی) نمایش‌نامه

شغاد: می‌خواهم تنها باشم. شاه‌دخت زانو می‌زند و بغضش می‌ترکد و می‌گوید. شاه‌دخت: مهرمان را بر باد خواهی داد. شغاد برمی‌خیزد پوست را می‌گشاید و به سوی شاه‌دخت می‌رود. دختر برمی‌خیزد. چند گامی پس می‌رود و سخت گریه می‌کند. دختر می‌ایستد. شغاد چرم را مانند شنلی به دور پیکر شاه‌دخت می‌پیچد. شغاد: تن‌پوش گران‌بهایی است... شایسته عروس زابلیان...! شاه‌دخت: به هیچ تن‌پوشی نیازمان نیست. پیراهن یکدیگر می‌شویم. دست در دست من بگذار. از کابل می‌گریزیم و زابل را فراموش...

نامک
9789646895393
۱۳۸۴
۱۲۸ صفحه
۲۳۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های داریوش ارجمند
سفر اشغال
سفر اشغال این‌ها لباس‌های شوهرم هستند. بنویسید... یک کت با جای سه گلوله، یک چپی‌عگال خونی، یک دستمال خونی، یک پیراهن زنانه مال خواهرم خونی، یک جفت کفش مال برادرم خونی، یک چادر عربی مال مادرم خونی... بنویسید تاریخ فلسطین...
سلطان فیل‌گردن
سلطان فیل‌گردن ...نگفتم در چاپلوسی و سالوس زیاده‌روی نکن امر مشتبه می‌شود، نگفتم شاخ پر شال قبله عالم نذار، تشویش و ترغیب نکن که اسکندر پیش شما گفته زکی. رستم غلام شماست... گفتم یا نگفتم؟ قبله عالم را سر چوب کردید و معلوم نیست چه آوردید به روزگار این ملک!...
مشاهده تمام رمان های داریوش ارجمند
مجموعه‌ها