صحنه تاریک است، کمکم صدای توپ و تانک و تیراندازی بر سکوت صحنه چیره میشود. دقیقهای که میگذرد صحنه کمکم روشن میشود. خاکریز (سنگر یا پناهگاهی) است در دل یک خانه و یا خانهای است در میان یک خاکریز. آنچه دیده میشود اشیای یک خانه است که قسمتی از هر کدام در خاک محبوس شدهاند، گویی در و دیوار و اشیای یک خانه از داخل یک خاکریز تا نیمه بیرون آورده شدهاند و نیم دیگرشان هنوز زیر خاکها و در دل دیوارهی خاکریز مدفون است. شبنم در جایی شبیه پاگرد پلهها و یا ارتفاعی سکو مانند که برایش در نظر گرفته شده حضور دارد و مشغول کادو کردن تعدادی بسته کوچک و بزرگ با کاغذ کادوهای رنگارنگ است. او که ظاهری آراسته و حجابی کامل دارد در تمامی طول اجرا در صحنه دیده میشود و نسبت به آنچه رخ میدهد، واکنش نشان می دهد. با این وجود، ذکر کامل تمامی اعمال صحنهای منتسب به وی از حیطه نمایشنامه خارج است و میبایست در اجرا شکل بگیرد. در جایی دیگر از صحنه یک قبر و نیز در ورودی یک اتاق به چشم میخورد. عناصری که در صحنه دیده میشوند و نیز صداهایی که شنیده میشوند، سیالند و تا انتهای نمایش به فراخور موقعیتها تغیر میکنند تا به فضاسازی مناسب صحنه برسیم. مرتضی در صحنه دیده میشود، شبنم هدیهای برمیدارد، راه میافتد و آن را در جای خود باز میگردد، همزمان زینت نرمنرمک به صحنه میآید.