مجموعه داستان داخلی

قبل از واقعه (مجموعه داستان ) ادبیات بی‌ربطی 6

دیشب پیغام فرستادم: به دلیل شرایط ویژه‌ام از شما خداحافظی می‌کنم. زایمان دارم. سحر. این اسم را قدوه، روز هجده سالگی‌ام برای من انتخاب کرده بود. یک سال پیش از مرگش. و من گفته بودم درباره ملحق شدن به آنها باید فکر کنم. ورق کاغذ را که از دفترم جدا می‌کردم به نظرم مثل بند ناف آمد. قلبم تیر کشید. هوای اتوبوس گرم بود. روی صندلی خالی نشستم. تنها. سرم روی بدن‌ام سنگینی می‌کرد. سرم را به شیشه‌ اتوبوس تکیه دادم. شیشه مثل یک تخته سنگ گداخته بود، وسط یک بیابان. با همه «نمود»‌هایش. نجوای خودم را شنیدم: «ماهیت» یعنی چه؟...

کتاب مس
9789647380591
۱۳۹۳
۸۸ صفحه
۱۰۴ مشاهده
۰ نقل قول