مجموعه داستان داخلی

رستگاری در کافی‌شاپ

میترا پشت تلفن گفت: «بچه‌ مایه داره! باباش یه بنز آخرین سیستم بهش داده که تو تهران جفت نداره.» بعد با آب و تاب بیشتر ادامه داد: « بابا ا‏ًٍٍَ نمایندگی یکی از این موبایلا رو تو ایران داره ولی پسره می‌گه می‌خوام از زندگی چیز یاد بگیرم، واسه همینم چند ماهه اومده تو شرکت ما داره کار می‌کنه.. قیافه‌شو ببینی باورت نمی شه بس که خاکیه..»

قو
9789641560739
۱۳۹۴
۷۲ صفحه
۲۰۹ مشاهده
۰ نقل قول