نمایش‌نامه

مده‌ی سن‌مدار

(La medee de saint medard)

دومینیک: می‌دونی، ترس‌ش از این که برای من یه قضیه گذرا باشه، یه هوس، تنوع‌طلبی، عاقبتی نداره. این درست نیست: به من میشه اعتماد کرد... آنی: (با اعتماد) تو خیلی قابل اعتمادی. دومینیک: می‌بینم که خیلی رنج می‌بره، همین فکرم رو مشغول کرده. سر کار فکر اون‌ام، پیش اون به فکر کار. وقت هیچ کاری رو دیگه ندارم، با این حال خوشبخت‌ام. چطوری خیالش رو راحت کنم؟ آنی: براش یه جواهر بخر، یا یه پیرهن خیلی قشنگ، ببرش رقص،‌ زن‌ها گردش رو خیلی دوست دارند.

تجربه
9789646481831
۱۳۸۸
۶۴ صفحه
۳۰۲ مشاهده
۰ نقل قول