نمایش‌نامه

دکه بین راه

(cruising paradise)

این مجموعه مختصر شامل شش نمایش‌نامه کوتاه است که در اصل و به طور عمده قالب داستانی معمول ندارند و فقط به مکالمه ساخته شده‌اند. نویسنده، خارج از مکالمه هیچ توضیحی درباره شخصیت‌ها نمی‌دهد. "آیا این همه داستانک‌هایی‌اند کمابیش حول و حوش یک شخصیت یا یک سرگذشت؟ ـ داستان دختری که بخشی از سرگذشتش را در مکالمه‌اش با مادر درمی‌یابیم، و نیز این نکته را که نامی بدلی (نیمه اسپانیایی ـ نیمه سوئدی) برای خود دست و پا کرده است. آیا هم اوست که در مکالمه با راننده‌ی در دشت، دروغین بودن هویت سوئدی‌اش را تقریبا لو می‌دهد یا در تکه‌ای دیگر شاید با هویت اسپانیایی در مرز میان مکزیک و ایالت تکزاس با مردی از تنهایی و هراس و بیگانگی خود می‌گوید؟".

حمید امجد
نیلا
9789648573015
۱۳۸۹
۴۰ صفحه
۱۵۹۲ مشاهده
۰ نقل قول
سام شپارد
صفحه نویسنده سام شپارد
۱۵ رمان ساموئل شپارد راجرز چهارم نمایش‌نامه‌نویس، کارگردان و بازیگر آمریکایی است. از جمله فیلم‌های او می‌توان به چیزهای درست، بلک‌تورن و باندیداس اشاره کرد. او یکی از نویسندگان فیلم‌نامه فیلم پاریس، تگزاس بود. او در سال ۱۹۷۹ برای نمایش‌نامه کودک مدفون جایزه پولیتزر را دریافت کرد. سام شپارد علاوه بر نمایشنامه، داستان کوتاه هم می نویسد. در ایران مجموعه داستان خواب خوب بهشت (نشر ماهی) به انتخاب و ترجمه امیرمهدی حقیقت از او به فارسی منتشر شده است.
دیگر رمان‌های سام شپارد
گول عشق
گول عشق ادی: دلت می‌خواد برم؟ می: نه. ادی: خب پس چی می‌خوای؟ می: تو بو می‌دی. ادی: معلومه. می: تو بو می‌دی. ادی: چند روزه یه ضرب پشت فرمونم. می: انگشتات بو می‌دن. ادی: بوی اسبه. می: بوی یه پیشی ملوس. ادی: بس کن می. ....
خدای دوزخ
خدای دوزخ شپارد خدای دوزخ را در واکنش به سیاست‌های دست راستی دولت آمریکا پس از رویدادهای 11 سپتامبر 2001 نوشت و خودش آن را تو دهنی‌ای بر فاشیسم حزب جمهوری‌خواه توصیف کرده است. نمایش‌نامه داستان فرانک و اما است که در ایالت ویسکانسین مزرعه دامپروری دارند و زندگی آرامی را می‌گذرانند، ولی با ورود یک مامور دولت که در تعقیب یکی ...
صلیب سرخ
صلیب سرخ تجربه‌های کوتاه فرصتی کوتاهی است برای زمانه و جامعه‌ای که در آن کوتاه‌ترین فرصت‌ها و حوصله‌ها از آن مطالعه است. هدف از انتشار تجربه‌های کوتاه آن است که نسل جوان ما، ضمن آشنایی با ادبیات نمایشی و داستانی جهان، انس بیشتری با کتاب و میل فزون‌تری به مطالعه پیدا کند...
غرب حقیقی
غرب حقیقی مادر: وای همه‌شون مردن، نه؟‌ (به طرف آن می‌رود و از نزدیک براندازشان می‌کند) گمونم وقت نکردین آبشون بدین. آستین: من بهشون می‌رسیدم تا اینکه لی اومد و لی: آره من حسابی اوضاشو بهم ریختم، مامان اون تقصیر نداره. مکث. مادر به گیاه خیره شده است.
مشاهده تمام رمان های سام شپارد
مجموعه‌ها