۹ رمان
فردریش دورنمات نمایشنامهنویس برجسته سوئیسی در پنجم ژانویه ۱۹۲۱ در یکی از روستاهای اطراف شهر برن در کشور سوییس متولد شد. پدر دورنمات کشیشی معتقد و متدین و پدر بزرگش شاعری بذله گو و سرشناس بود که به خاطر شعرهای انتقادآمیز سیاسی که میسرود به او لقب شاعر سیاسی پرخاشجو داده بودند. تأثیر ویژگیهای این دو نفر بر دورنمات بسیار زیاد بود. چنان که این تاثیر را به آسانی در بیشتر نوشتههای این نمایشنامه نویس شهیر میتوان مشاهده کرد.
دورنمات در ...
ازدواج آقای میسیسیپی
در حین اجرای ازدوان آقای میسیسیپی ماشین زمان ناگهان از حرکت باز میایستد، بازیگران به جای خود خشک میشوند، ولی یکی از آنها خود را از درون بازی و اجرای نقش خویش رهایی میبخشد به جلوی صحنه میآید و با تماشاچی صحبت میکند، با صدایی بلند و آهنگین، درست مثل یک نقال و یا معرکهگیر، قسمتهایی از ماجرا را برای ...
هزارتو (خاطره نگاریهای دورنمات در نقد زندگی و زمانهاش)
فضای کلی این زندگینامه در همه حال به شیوهای دلنشین از نگاه شخصی و عاطفی دورنمات به آدمهایی رنگ میگیرد که به همراهشان زیسته و اندیشیده و رنج برده است، با این همه تحلیلهایش به گونهای است که کلیدی نیز برای درک آثار او به دست میدهد.
قاضی و جلادش
طی ماموریتی در استانبول بازرس برلاخ با تبهکاری شرطی میبندد:
"انسان مهرهی شطرنج نیست که جنایتکارها به دلخواه حرکتش بدهند. هر جنایتکاری زمانی دستش رو میشود"
بعد از چهل سال برلاخ، پیر و بیمار، فرصتی پیدا میکند و باید این شرط را ببرد...
دورنمات در این رمان دنیایی آفریده است پر از هراس و امید، ابر و آفتاب، مرگ و زندگی.
سوءظن
بازرس برلاخ، بستری در بیمارستان، پی میبرد که پوشکی از دار و دسته جنایتکارهای نازی اکنون در سوییس در مقام پزشکی صاحب نام به جنایتهایش ادامه میدهد. برلاخ که با مرگ فاصلهای ندارد باید تکلیف این سوظن را روشن کند.