...اما در جنایتهای دل ریتم پر شتاب و کوبندهای هست که گیرایی خاصی دارد. بیتردید آمریکایی بودن نمایشنامه در چنین ریتمی بیتاثیر نیست. نمایشنامه بین تراژدی و کمدی در نوسان است و هیچگاه به طور کامل به طرف یکی از این دو قطب متمایل نمیشود. در جنایتهای دل، برخلاف سه خواهر که الگوی نزدیکتری به لحاظ تاریخی به آن است، همه چیز در سطح روساخت می گذرد. نویسنده هیچگاه با سنگین کردن بیدلیل نمایشنامه، عمق بیهوده یا بعد اضافی یا حتی دلالت اسطورهای خاصی به شخصیتها نمیبخشد. با این همه ما آنها را میپذیریم، در لذتهایشان شریک میشویم و از غمهایشان اندوهگین، باشادیشان میخندیم و در شکستشان، ردی از پیروزی میطلبیم.