نمایش‌نامه

پرسه‌های زن راوی از رود تا رونیز

تامارا هستم که کسانی شبیه اینها جنین از زهدانم بیرون می‌کشن... خون و گوشت و چرک و پوست کبود فرزندی که هفت ماه با خودم حمل می‌کردم، روی زمین و دیوارهای اتاقم پاشیده شده... هیکل‌های برهنه‌شون مثل تمام خونه‌های این شهر، تو تخت خواب من هم روی هم می لولن... بوی تعفن بزاقشونو استشمام می‌کنم که مثل بوی پیشاب مونده زیر گذر خیابوناس...

نمایش
9786005765311
۱۳۸۹
۶۴ صفحه
۱۹۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهدی نصیری
پرنیان 4 (برهوت ساعت 4 بعد از ظهر گانتلت نذار این خواب تعبیر بشه) نمایش‌نامه
پرنیان 4 (برهوت ساعت 4 بعد از ظهر گانتلت نذار این خواب تعبیر بشه) نمایش‌نامه صدای آرا: چی شده تا مارا؟ صدای تامارا: خواب دیدم... صدای آرا: چیزی نیس عزیزم...من اینجام. آروم باش. تامارا: بازم خواب دیدم. صدای آرا: باشه... چیزی نیست. بیا یه ذره آب بخور راحت بگیر بخواب.
مشاهده تمام رمان های مهدی نصیری
مجموعه‌ها