اسکات زن من که تو حتا نمیشناسیش ـ واقعا نمیشناسیش ـ تو تموم این سالها هیچوقت سعی هم نکردی رانی ـ واقعا نکردی ـ کریسمس، روز اول سال نو، جشنتولدهای کنار دریاچه ـ تو تموم این سالها تو هیچوقت حتا سعی هم نکردی که باهاش آشنا بشی ـ ران هی ـ اسکات آدمهایی مثل تو ـ زن من آدمهایی مثل تو رو هیچچی حساب نمیکنه.