نمایش‌نامه

نجات یافته

ویولا: انکار کن اگه می‌تونی. آدم نمی‌تونه بدون مجازات شهد خوشبختی رو این طور تقسیم کنه که تو کردی، شیرینیش مال تو و ته مونده‌ش هم مال من. همسر تو برای تو هیچ چیز دیگه‌ای نیست جز یه خدمتکار مادام‌العمر، یه سایه‌ی بی‌مصرف توی یه زندگی درخشان، خونه‌ی تو برات فقط جایی‌یه که توش استراحت کنی و برای تفریح‌های بیشتر نیرو بگیری، بچه‌ی تو... اسکار: وایستا، وایستا با این تهمت‌های دیوونه‌وارت! من از بیشتر شوهر‌های دیگه بدتر نبوده‌م. ویولا: ممکنه! ولی تو توی قلب همسر‌هایی که با این " بیشتر شوهر‌ها" زندگی می‌کنن رو هم دیدی؟ خانم مدیر: چیزی که من رو متعجب می‌کنه اینه که چرا تو، توی این همه مدت افتخار دادی که با پسر من و زیر سقف خونه‌ش زندگی کنی. ویولا: (یک نفس عمیق می‌کشد.) به خاطر بچه‌م.

9789647101660
۱۳۸۸
۱۲۰ صفحه
۲۳۷ مشاهده
۰ نقل قول