رمان ایرانی

حاشیه باغ متروک

و... این داستان حکایت آرزوهای ساده‌ی آدمیزاد است. پیشه‌ای باشد و درآمدی که ته دلت را گرم کند و رویاهایت را از خواب به بیداری بکشاند. خانه‌ای و بستری و نان، و دیگر؟ جانت آرام باشد، خیالت نلرزد و خوف نداشته باشی از اویی که نزدیک به تو نفس می‌کشد، راه می‌رود، نگاه‌ات می‌کند و به‌نام می‌خواندت، با زبانی مشترک؛ زبان مادری‌تان.

افراز
9786003261389
۱۳۹۳
۱۳۶ صفحه
۲۶۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های محبوبه میرقدیری
خانه آرا
خانه آرا با سلام و درود و سپاس به شما دوستداران عزیز و گرامی روشنگران، خانه آرا دومین رمان محبوبه میرقدیری را به فاصله کمتر از یک سال از رمان نخست او (پولک سرخ) تقدیم‌تان می‌کنیم. همانگونه که در اولین کتاب منتشر شده از این نویسنده پیش‌بینی کرده بودیم، میرقدیری ‹‹نویسندگی›› را جدی گرفته و پی‌گیر و پرتلاش و تقریبا ‹‹تمام وقت›› به ...
روی لب‌هاشان خنده بود
روی لب‌هاشان خنده بود کتاب حاضر شامل 13 داستان، تازه‌ترین اثر محبوبه میرقدیری با حال و هوایی تازه که با گرایش شخصی نویسنده همراه است، مجموعه جالبی از داستان‌های کوتاه ایرانی در اختیار علاقمندان به ادبیات داستانی قرار می‌دهد. تا خوانندگان چگونه قضاوت کنند...
رنگ‌ها
رنگ‌ها زن‌ها باید نسبت به هم احساس خواهری داشته باشند و از هم حمایت کنند. مردها نسبت به هم با آزاداندیشی و اغماض بیش‌تری رفتار و قضاوت می‌کنند. تمرین می‌خواهد و خانه‌تکانی فکر و اندیشه.
و دیگران
و دیگران و دیگران حکایت عشقی بدفرجام است. قصه تنهایی است و ترس. ترسی ابدی، ترسی زنانه، مبادا تنها بمانم، مبادا هرگز لذت دوست‌داشتن و دوست‌داشته شدن را نچشم... اما آنچه زن تجربه می‌کند، نه عشقی راستین، نه احساسی غرورآفرین که بتوان آن را فریاد کرد و در حریم امن آن آشیان ساخت، بلکه فرو رفتن در دامچاله احساسی تند و گنگ ...
مشاهده تمام رمان های محبوبه میرقدیری
مجموعه‌ها