دورهای بود که همهی غرب میانهی آمریکا لحظهشماری میکرد ببیند بعد چه میشود. کشور را پاکسازی کرده و سرخپوستها را فرستاده بودند جای پرتی که کترهای اسمش را گذاشته بودند غرب. جنگ داخلی را هم برده بودند و دیگر مسئلهی ملی مهمی نمانده بود که توی زندگیشان تاثیر بگذارد. حالا به فکر رفته بودند و توی کوچه و بازار صحبت از روح انسان و عاقبت کارش میکردند.