داستان اندوه بیپایان مردم غمزده جنوب، روایتی تلخ و واقعگرا و بسیار تکان دهنده از مردم روستایی و گرفتار جنوب کشور در عهد رضاخان است. که توسط 1 مامور مسیحی که همراه با هیئتی نظامی به ایران آمده بیان میشود. داستانها ضمن دلگزا بودن، تصویری از مردم دلیر، سادهل و مصیبتزده را بیان میکند. ماجراهای فروپاشی و اضمحلال در عصری که از آن، به عنوان مدرنیزاسیون رضاخانی یاد میشود. این اثر به تمامی تصویری از فقر و عقب ماندگی را عیان میکند.