این قصر ارزونی خودتون! خلایق هرچی لایق! من به هیچ کدوم از شماها بدی نکردم، از همهتون بدی دیدم. هیج وقت به زن و مرد و کوچیک و بزرگتون بی احترامی نکردم. اما الان دریغ از یه مرد که از آبرو و نجابت من دفاع کنه. همه شما میدونید من چه جور زنی هستم. توی شماها که الان به من زل زدین، حداقل 3 تا نامرد هست که به محض مردن محسن، به من پیشنهاد محرم شدن دادن. از همونا میپرسم: چه جوابی از من شنیدین؟ آره من ازین خراب شده میرم. هرچند قرار بود فردا برم، اما انگار خدا نمیخواد چند ساعت بیشتر، پیش شما از خدا بیخبرا سر کنم. خدارو شکر که پیش اون بالایی رو سفیدم! در تمام طول راه اشک ریخت و سعی کرد درد سر و صورتش را فراموش کند...