تمنا نفس عمیقی کشید و شروع به لمس دکمهها کرد، آنقدر از این پیانو و صاحبش متنفر بود که دلش میخواست با مشت به جان آن افتاده و خردش کند. اما در عوض برای اینکه احساس واقعی خود را پنهان کند، اینبار آهنگی شاد و تند را انتخاب کرد. با این حال حرکت دستهایش حاکی از عصبی شدن و التهاب او داشت تا جایی که محمود دستش را روی پیانو گذاشت و مانع از ادامه نواختن وی شد و گفت: «حالت خوبه؟»