رمان خارجی

مهاجر خوشبخت

(The fortunate pilgrim)

دومین کتابم مهاجر خوشبخت را بهترین و شخصی‌ترین رمان خود می‌دانم. این کتاب هم ثابت کرده که جالب‌ترین کتاب من است چون پر از غافل‌گیری است. وقتی داستان را شروع کردم، نقشه‌ام این بود که خودم قهرمان آن باشم.بنا بود این کتاب داستان زندگی نویسنده بسیار فقیری باشد که مادر، خواهران و برادرانش دشمنان هنر او هستند و نشان بدهد که چگونه در پایان، علیرغم دشمنی آنها، به موفقیت می‌رسد. اما چقدر تعجب کردم وقتی دیدم مادرم به قهرمان کتاب تبدیل شده بود. و خواهرم از من صادق‌تر، قابل‌اعتمادتر و شجاع‌تر بود. در طی نگارش این کتاب، ایتالیایی‌های مهاجری که با کلاه‌های نمدی خاکستری آغشته به عرق، و سبیل‌های چخماقی‌شان روزی 12 ساعت کار می‌کردند، کاملا ناخودآگاه وقار قهرمانان را یافتند. چطور این اتفاق افتاد، هرگز ندانستم. پس از انتشار کتاب، نقدهای حیرت‌انگیزی دریافت کردم. ولی بعد دوباره غافل‌گیر شدم: هیچ اتفاقی نیفتاد. پولدار و مشهور نشدم. در واقع فقیرتر از قبل بودم، مجبور شدم به جای یک جا، در دو جا کار کنم.شدیدا عصبانی بودم، اما فقط از دست خودم، همه زندگی‌ام را مورد بازنگری مجدد قرار دادم. چرا مخاطب باید اهمیت می‌داد که من چقدر از وجود خودم را در آن کتاب گذاشته بودم، چقدر به تک تک جمله‌ها اهمیت داده بودم؟ چرا باید خانواده‌ام به نوشته‌هایم اهمیت می‌داد وقتی که حتی نان روزانه‌ام را تامین نمی‌کرد؟ اما بعد غافل‌گیری دیگری رخ داد. در واکنش به یاس خود، و برای تامین خانواده‌ام، تصمیم گرفتم یک کتاب پرفروش بنویسم، آن کتاب پدرخوانده بود. 4 سال طول کشید تا تمامش کردم.اما مرا به هدفم رساند. این کتاب پر فروش بود و این‌بار پولدار و مشهور شدم. 30 سال از زمانی که مهاجر خوشبخت را نوشتم می‌گذرد، تغیراتی که در فرهنگ و نقش زنان به وجود آمده است و همچنین علاقه روز افزون به سوژه‌های قومی- نژادی از بسیاری جهات این کتاب را معاصر کرده است. امیدوارم تجربی انسانی موجود در این داستان فاقد زمان باشد. کتاب را دوباره برای چاپ دوم خواندم و هنوز عاشقانه دوستش دارم، و بیش از همه چیز مادرم را عاشقانه دوست دارم و حقیقتا به او احترام می‌گذارم. اینک که به گذشته می‌نگرم و می‌توانم ببینم که ردپای او در همه کتاب‌هایی که نوشته‌ام وجود دارد. و اکنون می دانم من قهرمان زندگی خود نیستم، او قهرمان زندگی من است. پس از گذشت این همه سال، مصیبت‌های زندگی او هنوز مرا می‌گریانند. و این کتاب فریاد می‌زند: "ببیند چقدر به او ظلم شده است".

9789646728530
۱۳۹۴
۳۵۲ صفحه
۶۰۱ مشاهده
۰ نقل قول
ماریو پوزو
صفحه نویسنده ماریو پوزو
۴ رمان Puzo was born in a poor family of Neapolitan immigrants living in the Hell's Kitchen neighborhood of New York. Many of his books draw heavily on this heritage. After graduating from the City College of New York, he joined the United States Army Air Forces in World War II. Due to his poor eyesight, the military did not let him undertake combat duties but made him a public relations officer stationed in Germany. In 1950, his first short story, The ...
دیگر رمان‌های ماریو پوزو
آخرین پدرخوانده
آخرین پدرخوانده ماریو پوزو نویسنده‌ی آمریکایی سیسیلی الاصل و خالق پدر خوانده در این اثر نیز چون دیگر آثار ماندگار خود جامعه را به نقد می‌کشد. او از همه چیز می‌گوید: از عشق و سیاست و اقتصاد گرفته تا طنز و جنایت و روان‌شناسی و سینما. پایان پدر خوانده حکایتی است عجیب از آمیزش سنت و مدرنیته. انسان‌های سنتی و عشیره‌ای می‌کوشند ...
پدرخوانده
پدرخوانده به دوستانت نزدیک باش، به دشمنانت نزدیک‌تر پدر ویتو کورلئونه با شخصی در دهکده درگیر می‌شود و آن شخص به مافیا شکایت می‌برد. پدر حاضر به زانو زدن در مقابل کدخدای محلی مافیا نمی‌شود و او را در حضور مردم به قتل می‌رساند. یک هفته بعد نیز جسد خودش را پیدا می‌کنند. تفنگچیان مافیا به دنبال ویتوی جوان به پرس ...
پدرخوانده
پدرخوانده از سال 1969 تا امروز رمان پدرخوانده در کانون علاقه رمان‌خوانان جهان بوده است. سبک مردانه و پرخون این کتاب به ‌راستی خواندنی است. آفریننده اثر، ماریو پوزو، با خلق شخصیت دون ویتو کورلئونه به جاودانگی رسید. دون کورلئونه، رئیس یکی از بزرگ‌ترین باندهای مافیاست. اما شگفت آن‌که، دون را به‌ رغم تمام دلایلی که در محکوم ساختن او و ...
مشاهده تمام رمان های ماریو پوزو
مجموعه‌ها