ژنده پوشی و ژولیده حالی و نحیف هیکلی دید در گذرگاهی، که میرفت. که دستها به آسمان بلند کرده و همچنان به دعا و نیایش، کلمات بسیار زیبا و روح افزایی را بیان مینمود. بیان که نه به کلمات، عشقبازی میکرد...