1 هفتهای میشود که هیچ خبری از او نیست، کلید درون قفل آپارتمان میچرخد، اما کسی دیده نمیشود. کلید بر روی هوا معلق است. در آپارتمان باز میشود. بوی ماندگی از درون خانه میاید. پردهها تکان میخورد. بدون حضور کسی پنجرهها یکی یکی باز میشود. چند تا از کلاویههای پیانو به حرکت در میآیند، کوتاه مثل حالت آکورد. کبوتری داخل اتاق میشود و روی پیانو از این طرف به آن طرف میرود. لکههای خون روی پیانوی تلفن دیده میشود.