مجموعه داستان داخلی

چاه‌گردی با طعم سرکه

خلسه لجام گسیخته‌ای که از خوف زخمی شدن دست می‌دهد، اگر مکرر شود، رنج ناسوری می‌شود که التیام نمی‌یابد مگر با خود زخمی شدن، و غریب‌تر این که اگر زخمی نشوی، این رنج ناسور تخفیف نایافته، برای مدت‌ها بی‌کم و کاست بر پیکر روحت می‌ماسد و می‌ماند. همیشه همین است، کارهای نکرده، راه‌های نرفته، من را که خسته‌تر و کوفته‌تر می‌کنند. آن روزها، وقتی جیغ آژیر قرمز بلند می‌شد، گویی پاهایم سر می‌خورد و با سر می‌افتادم به درون چاه عمیقی که آخر آن چاه از دنیایی دیگر سر درمی‌آورد. من آن چاه و فرو رفتن در درازنای تاریک آن را به شیوه‌ای عجیب حس می‌کردم. و این داستان، خاطرات درون آن چاه است، خاطرات دقایق سقوطم در تاریک‌نای آن، خاطراتی از دنیای آن سر چاه.

آدمیت
9786009420452
۱۳۹۴
۱۶۰ صفحه
۲۱۴ مشاهده
۰ نقل قول