بارون میاومد. هوا ابر میشد. کمی شرجی. قطره میزد به پوست سیب. انار میافتاد تو جوب. گیلاسای درشت باغچه بسکه رسیده بودن به کبودی میزدن. تمشکا وحشیتر بودن از همیشه. دره یه دس شده بود پرتغال. آدم فک میکرد این فصل پنجمه. یه جور دیگهس. همهچی منحنی بود. دایره. هیچ شیب تندی نبود. هیچ چیز تندی نبود. همهچی نرم بود و آروم...