رمان خارجی

پدی کلارک ها ها ها

(Paddy clarcke ha ha ha)

داشتیم در خیابان خودمان راه می‌رفتیم. کوین کنار در ایستاد و با چوبدستیش کوبید رویش. در حیاط خانه خانم کویگلی بود: یکسره از پنجره نگاه می‌کرد ولی هیچ‌وقت کاری نمی‌کرد. «کویگلی!» «کویگلی!» «کویگلی کویگلی کویگلی!» لیام و آیدان پیچیدند توی کوچه بن‌بستشان. ما هیچ‌چیز نگفتیم، آن‌ها هم هیچ‌چیز نگفتند. لیام و آیدان مادرشان مرده بود. اسمش خانم اکانل بود. من گفتم:«عالیه نه؟» کوین گفت: «آره، باحاله.» حرف این بود که مامان آدم مرده باشد. سندباد، برادر کوچک من، شروع کرد گریه کردن. لیام توی مدرسه هم‌کلاس من بود. یک روز شلوارش را کثیف کرد ـ بویش مثل باد داغ موقع باز کردن در فر خورد توی صورتمان ـ و آقا معلم هیچ کاری نکرد، نه داد کشید نه با کمربند زد روی میزش نه کار دیگر. به ما گفت دست به سینه بنشینیم و خودمان را بزنیم به خواب و وقتی این کار را کردیم لیام را از کلاس برد بیرون. کلی طول کشید تا برگردد، لیام هم اصلا برنگشت...

نگاه
9786003760752
۱۳۹۴
۳۴۳ صفحه
۲۵۳ مشاهده
۰ نقل قول
رادی دویل
صفحه نویسنده رادی دویل
۲ رمان Roddy Doyle (Irish: Ruaidhrí Ó Dúill) is an Irish novelist, dramatist and screenwriter. Several of his books have been made into successful films, beginning with The Commitments in 1991. He won the Booker Prize in 1993.

Doyle grew up in Kilbarrack, Dublin. He graduated with a Bachelor of Arts from University College, Dublin. He spent several years as an English and geography teacher before becoming a full-time writer in 1993.

دیگر رمان‌های رادی دویل
گاوبازی
گاوبازی موش وصله ناجوری به خانه نیست، ولی موش‌خرما هست. خانه را توی دست‌شان می‌گیرند. این است که من اینجام. دارم خانه را پس می‌گیرم. دوباره مالکش می‌شوم. این‌قدر اینجا می‌ایستم تا دوباره اوضاع عادی شود، تا وقتی با خیال راحت بتوانم بخوانم، نه این‌که حواسم به سر و صداها پرت شود یا هر بار که می‌روم سر کتری، یاد رفیق ...
مشاهده تمام رمان های رادی دویل
مجموعه‌ها