مجموعه داستان داخلی

«تو خوشبختی؟!» با حالتی سوالی‌تر نیم‌رخش را سمت من می‌آورد و می‌گوید:«تو فک می‌کنی خوشبختی؟» پلک نمی‌زند، لحن همیشه نرم‌اش حالا خشک‌تر شده و توی صدای مخملی‌اش ترس افتاده. می‌نشیند توی صورتم. آن شب بعد از مدت‌ها او را می‌دیدم؛ آمده بود تا در انتظار این شب برفی جنجالی در من بیندازد؛ تلاطمی که به آهستگی در جانم نفوذ می‌کرد تا من هم با او خود را دست این طوفان بسپرم. آمده بود تا از رازهای ناپیدا اما بزرگ زندگیم بگوید، در حقیقت می‌خواست مقابل تنهایی بزرگش تنهایی بزرگ‌تری بگذارد؛ با همان لبخندی که وقتی توی صورتش می‌نشست دیگر نمی‌توانست جمع‌اش کند و هر چه تلاشش بیش‌تر می‌شد، هیجان چهره‌اش هم بالا می‌زد. «خوشبختی؟» آدم‌ها سال‌ها به سوالی ساده فکر می‌کنند و پاسخ‌های بسیاری می‌یابند؛ برای فهمیدن این پاسخ‌ها دوباره از خودشان سوال می‌پرسند، سوال‌های پیچیده‌تری که جواب‌شان را قبلا پیدا کرده‌اند و پاسخ‌ها و پرسش‌های قبلی را باز هم فراموش می‌کنند.

میلکان
9786009444281
۱۳۹۴
۱۹۰ صفحه
۲۳۴ مشاهده
۰ نقل قول
بردیا یادگاری
صفحه نویسنده بردیا یادگاری
۱ رمان محمد محمدعلی نویسنده معاصر ایرانی، در اردیبهشت سال ۱۳۲۷ خورشیدی در تهران متولد شد.

پس از اخذ دیپلم و پایان نظام وظیفه وارد مدرسه علوم اجتماعی شد و سپس با لیسانس علوم سیاسی و اجتماعی به استخدام سازمان بازنشستگی کشوری در آمد. از سال 1359 تا 1361 سردبیری فصلنامه ای به نام برج را به عهده داشت و پس از آن نیز کم و بیش با مطبوعات از جمله مجله های دنیای سخن و آدینه همکاری می کرد و ...
مجموعه‌ها