صبح پنجشنبه پاییزی ظاهرا قشنگی بود که خبر آمد همه چیز تمام شد.در واقع همه چیز با مرگ استیو شروع شد. با غرور غمگین مهندس کامپیوتری که مرادش را از دست داده، چند تا آهنگ غمانگیز در آیفونی که حالا یتیم شده بود، سلکت کردم و پاهایم را انداختم روی هم و دل سپردم به دنیای بدون استیو...