بازی این طور شروع می شود که ما در فکرمان برای هر علامت یک معنی می سازیم. هر چند تا علامت هم یک جمله را تشکیل می دهند که آن جمله به ما می گوید در روز چه کاری باید انجام بدهیم. ما نمی توانیم دستور را نادیده بگیریم، این قانون بازی است.
تراتوم
مامور کلاه از سر برمیدارد و با چشمهایی نافذ که انگار اولین بار است بازیگر را میبیند و میگوید: «شما همان دختری نیستید که بیماری عجیب و غریبی دارد؟ اسم بیماریتان چه بود؟ آهان یادم آمد، تراتوم. همه درباره شما و بیماریتان حرف میزنند و برایشان جالبید.»