رمان ایرانی

روز درگذشت

روز درگذشت، نه انعکاس ملایم یک اتفاق معمولی، که ترجمان روایی که رخداد ویژه است؛ پوشیده در بستر چشم دیدارهای هر روزه که گاه توالی و تکرارشان در زیست روزمره، ما را ترغیب به غفلت از تامل بر آن می‌کند. داستان هم‌چنان که خودآگاهانه خواننده را در فرآیند شکل‌گیری خودروایی و درون‌کاوی مفاهیم زمان و هویت هم دست می‌کند؛ هم‌زمان گشایش مجالی است جهت مشاهده وجهی متفاوت از نگرش و کنش‌ورزی نویسنده نسبت به تجارب زیسته‌اش در عین حال که به ریختار، نقش و انگاره‌های داستانی سخت متاثر از مضمون‌ها و وقایع جریان طبیعی زندگی است؛ هم او، همزمان گاه به این الگوی موروثی ادبی بی‌اعتناست چنان که اغلب فرصتی جهت ره بردن به رویکردی پرسش مدارانه و معناگرایانه‌تر می‌باشد؛ به ویژه آن‌جا که زبان متناظر به منظومه‌ای از مفاهیم و ترکیب‌های متفاوت است، این تردید در سنت (روایی / بلاغی) کهن بارزتر می‌شود. وانگهی، زبان زاینده و مجرد است و عرصه معنا تنگ نیست و کوشش‌های این چنین زبانی در خور ظرفیت زبان است. مضمون‌پردازی و تعبیرآفرینی در داستان نیز چه آن‌جا که به اقتضای سرشت ادب داستانی از زبان مردم مایه می‌گیرد و چه آن‌جا که خود در رسوخ الگوهای بدیع کلامی به بطن جامعه هم دست و هم داستان می‌شود، زمینه‌ساز جولان اندیشه است.

9789642678709
۱۳۹۴
۲۱۲ صفحه
۵۳۳ مشاهده
۱ نقل قول