هوا روشن شده بود و بیشتر ابرها شبیه پرده، آن پایین در آسمان بالای دانشگاه جمع شده بودند. آن شب آزاد برای گذاشتن چراغ و خواندن قرآن سر قبر برنگشته بود و خبر نداشت که آیا کس دیگری هم رفته بود یا نه!