به خواب دده میروم. به خاطر سد لاسک که قرار است در مجلس تصویب بشود، ناراحتی میکند که قبر سرخان میرود زیر آب. نمیداند که تمام استخوانهایم از کلوان تا چوبر توی آب پخش شدهاند. یک پایم را آب برده لاسک توی باغ یک پیرزن که سبزی میکارد. دست چپم گم شده. تنم زیر ریشه للکیدار توی رودخان است. کلمه زیر پل چوبر گیر کرده، تا باران میزند، آب پل را میگیرد. راه قطع میشود، از شفت و فومن مردم فحش میدهند به هرچی آشغال زیر پل. من هم فحش میدهم به کسی که پل چوبر را نساخته. یک شب به خواب نماینده شفت و فومن رفتم، گفتم: چرا پل چوبر را درست نمیکنید؟