«مرد کلاهپوش مرا افسون کرد. این مأمور مرگ که تمام کشتوکشتار اطرافش را نادیده گرفته بود و منتظر این بود که حمله کند، مرا مسحور کرد.» داستان در عصر طلایی دزدان دریایی و در قاره آمریکا رخ میدهد. زمانی که طمع، جاهطلبی و فساد بر تمامی وفاداریها چیره میگردد و جوانی پرمدعا، ناخدا کنوی، میخواهد کاری کند که نامش به عنوان یکی از بزرگترین دزدان دریایی عصر خودش در یادها باقی بماند. ادوارد کنوی، پسر پرمدعا تاجری است که رویای ثروتمند شدن در سر میپروراند و نمیتواند در برابر جذابیتهای زندگی شکوهمند در آبهای آزاد مقاومت کند. زمانی که خانه روستاییشان مورد حمله واقع شد، به نظر ادوارد بهترین زمان برای فرار به دست آمده بود و خیلی زود خودش را به عنوان یکی از مهلکترین مزدوران دریایی عصر معرفی کرد.