مجموعه داستان داخلی

شهر فرشتگان ادبیات بی‌ربطی 2

به طرف آن‌جا می‌رفتم. شهر فرشتگان. آن‌جا جایی بود که باید جواب تمام سوالاتم را می‌یافتم. اما اگر راهم نمی‌دادند چه؟ اگر آن جا شهر فرشتگان بود. پس این‌جا حتمن سرزمین گمراهان بود و گمراهان را راحت به شهر فرشتگان راه نمی‌دادند. در هر حال چاره‌ای نداشتم و باید به راه خود ادامه می‌دادم. شاید اگر آن‌جا دوزخ بود و من، مردی که به زنی تبدیل شده بود، داشتم تقاص گناهانم را پس می‌دادم. شاید، شاید در این دوزخ قوانین دیگری حاکم می‌بود و چنین نیز شد. به راحتی از یکی از دالان‌های ورودی عبور کردم. در واقع تمام مردم به مانند من آزادانه حق عبور و مرور داشتند. دیگر بازرسی‌ای نبود. دیگر تفتیش عقایدی نبود. دیگر نباید حتمن جور خاصی لباس می‌پوشیدی. همه با هم برابر شده بودند و من با چشمان از حدقه درآمده به تمام این‌ها می‌نگریستم و عبور می‌کردم. از دالانی که برایم بسیار آشنا بود عبور کردم و وارد شهری شدم که تمام عمر در آن زندگی کرده بودم.

کتاب مس
9789647380638
۱۳۹۳
۱۰۴ صفحه
۸۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های علی پاینده
شهر فرشتگان ادبیات بی‌ربطی 2
شهر فرشتگان ادبیات بی‌ربطی 2 به طرف آن‌جا می‌رفتم. شهر فرشتگان. آن‌جا جایی بود که باید جواب تمام سوالاتم را می‌یافتم. اما اگر راهم نمی‌دادند چه؟ اگر آن جا شهر فرشتگان بود. پس این‌جا حتمن سرزمین گمراهان بود و گمراهان را راحت به شهر فرشتگان راه نمی‌دادند. در هر حال چاره‌ای نداشتم و باید به راه خود ادامه می‌دادم. شاید اگر آن‌جا دوزخ بود و ...
مشاهده تمام رمان های علی پاینده
مجموعه‌ها