عکسی در یک دست. دستی دراز کشیده بالای نیمکت رنگمرده و فکسنی. نشسته است بر نیمکت. یک پا روی کفش پاشنه خوابیده، یک پا روی نیمکت. آرنج یک دست تکیه کرده بر زانوی این پا. نی پیچ قلیان را به دهان نزدیک میکند. دود را از لبگیر نی بالا میکشد. مثل غریقی که سر از آب درآورده باشد هوا را از نی میمکد. دود غلیظ ماست مانند از دماغ و دهانش آرام آرام به بیرون نشت میکند. دور لبهایش میگردد.