یک تابلو میتواند براساس روح کسی که مشاهدهاش میکند ماهیت سطح نقاشی شدهاش را تغییر دهد؟ چنین است سوال عجیبی که قهرمان این رمان، لوئیز لر، از خود میپرسد، پیردختری شهرستانی، فهمیده و بدخلق که مشتاقانه در آرزوی آن است که به پاکدامنیاش پایان بخشد. سرنوشتش، گره خورده به سرنوشت تابلوی اسرارآمیز، مطمئنا خالی از معنا نیست. به همین خاطر است که در این شخصیت و در این داستان، نوعی سرزندگی، قاطعیت و دقتی توأمان ظریف و زننده وجود دارد؛ چیزی که به شکل غریبی به دوران جوانی مربوط است.