بمباران به اندازه کافی مخرب بود، اما اتفاق بعدی خیلی سریع از آن سبقت گرفته بود. از آزمایشگاه خطرناک و نابود شده، یک دوجین از بیماران مختلف ویروس تی بیرون ریخته بودند و چند تا BOW ، سلاحهای بیوارگانیک. سری تی انسانها را به آدمخوارهای بیمغز تبدیل میکرد، یک اثر فرعی تاسفآور، اما در واقع برای انسانها ساخته نشده بود. با استفاده از معجزات غیرقابل اعتماد علم، بیشتر سلاحهای زیستی جدید اصلاً انسان نبودند و ویروس آنها را به قاتلانی بیرحم تبدیل میکرد. آشوب به راه افتاده بود. فرمانده پایگاه، دیوانه چندشآوری که اسمش آلفرد اشفورد بود، هیچ اقدامی برای سر و سامان دادن به اوضاع نکرده بود، بنابراین سربازان ارشد باید رهبری را بر عهده میگرفتند. زندانیها قطعاً به هیچ دردی نمیخوردند، اما چند تا از نگهبانها به همراه سربازان دفاع و ضدحمله بسیار مفتضحانهای را ترتیب داده بودند؛ افراد خود او مثل بقیه خیلی سریع شکست خورده بودند، سه تا از OR1ها، جدیدترین گونه مطلوب ویروس تی، در راه فرودگاه هلیکوپتر همه را قلع و قمع کرده بودند. تمام آموزشهایی که به آنها داده بود در عرض یک یا دو دقیقه از بین رفته بود. OR1ها به طور خاصی نفرتانگیز بودند، وحشیانه حمله میبردند و بسیار قدرتمند بودند. خوشبختانه فقط چند تا از آنها فرار کرده بودند ...