عاشیق علیعسکر با زبان شیرین خود گفت: هر کس که از سفر بر میگردد، برای قوم و خویش خود سوغاتی درخور و شایسته هدیه میآورد و من امشب به پاس این رسم زیبا برای برادران و خواهرانم و برای فرزندانم، حکایتی شیرین را تعریف میکنم، سوغات و هدیه این سفر دور و دراز. حکایتی که شایسته و درخور مقام همگان باشد. سخنی که تاکنون کسی نشنیده و کمتر عاشقی را یارای سرانداختن آن بوده است.