در دنیایی دیگر فرو رفته بودم، دنیایی که در آن فقط او را میدیدم. مادر بیآن که بفهمد چه در ذهنم میگذرد، گفت: « همهچی دوباره درست میشه عزیزم، غصه نخور» گمان میکرد هنوز در فکر آن روزها هستم و نمیدانست در عطش عشق میسوزم!
۲ رمان
سید اشرفالدین گیلانی (یا حسینی یا قزوینی) (۱۲۸۷ ق. قزوین - ۱۳۵۲ ق. تهران یا ۱۳۱۳ خ.) شاعر، نویسنده و مدیر روزنامه نسیم شمال از روزنامههای دوره مشروطیت ایران بود.
اشرفالدین چنانکه خود گفته است در ۱۲۸۸ ه.ق/۱۸۷۱م در قزوین زاده شد. نام پدرش را سیداحمد حسینی قزوینی گفتهاند. در ۶ ماهگی پدر را از دست داد و میراث پدریش غصب شد. این رویداد او و خانوادهاش را با فقر و تنگدستی روبهرو ساخت.
بالهای خیس 1 فرشته
روی زمین زانوهایم را جمع کردم و هقهق گریستم. به عکس پدرم که از روی دیوار نگاهم میکرد، خیره ماندم. لبهایم تکان نامحسوسی خوردند و زمزمه وار گفتم:
بابا این دختر توست. دردونه تو. همون یاسمن که وقتی میخندید انگار دنیا رو بهت دادند، و هر وقت گریه میکرد صداتو بلند میکردی میگفتی کی دختر گل منو اذیت کرده؟ کی اشک ...